کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    بر آمد برین بر نه بس روزگار

    که راز زراتشت گشت آشکار

    که آتش برو هیچ کاری نکرد

    ببردست مادرش بی رنج و درد

    دگر باره جادو دیو و پری

    نمودند جلدی و بد گوهری

    دگر باره تدبیر کردند و چار

    مگر زو بر آرند یک ره دمار

    ببردند زرتشت را در نهان

    بفرمان آن شه سر گمرهان

    به جای که گاوان گذر داشتند

    بدان تنگتر راه بگذاشتند

    فکندند آن کودک شیرخوار

    بدان راه تنگ اندرون زار و خوار

    بدان تا چو آیند گاوان ز راه

    ورا بپسرند و کنندش تباه

    چو کردند آغاز رفتن رمه

    بیامد یکی گاو پیش ازهمه

    ز گاوان فزونتر بزور به تن

    چو مهتر کسر بر سر انجمن

    دوان شد بر کودک خوب چهر

    چو مادر که زی بچه آید بمهر

    مر او را میان دو دست و دو پای

    همی داشت نیکو بامر خدای

    نهشتی که گاوی برو بگذرد

    و یا هیچ اندام او بسپرد

    چو گاوی بدانسوی کردی گذر

    زدی پای تا زو شدی زاستر

    یکایک برفتند گاوان براه

    چو زین گونه بد جایگاه پناه

    همی تا برفتند گاوان ز پیش

    نجنبید آن گاو از جای خویش

    وزان پس به سوی رمه باز شد

    چو بازی کجا سوی پرواز شد

    خروشان شده مادر مهربان

    همی جست فرزند خود را نشان

    چو آگه شد از کار گاوان و راه

    بیامد دوان تا بدان جایگاه

    وز آنجا گرامیش را بر گرفت

    بسی شکر کرد و سوی خانه رفت

    بر آن قوم بیدین و بی زینهار

    همی کرد نفرین و نالید زار

    چنین کرد داند خدای بزرگ

    هم را گزین رهنمای بزرگ

    نیابی از به تو فریاد رس

    امید  دو گیتی بدو دار و بس

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha