کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

     

    چو از چار حاجت یکی شد تمام

    زراتشت گفت ای شه نیک نام

    بفرمای گفتن به اسفندیار

    یل نامور مفخر روزگار

    که با من به پیش تو پیمان کند

    که تا قوت دین یزدان کند

    کمر بندد از بهر دین خدای

    نیاردش فرمان دین زیر پای

    کس کو بود دشمن کردگار

    بر آرد ز جان و تن و او دمار

    بپیش پدر شد یل اسفندیار

    ز زرتشت پذرفت این رنج و کار

    چو با وی یکی دست زنهار کرد

    ابا دست زنهار سوگند خورد

    که باشد زراتشت را یار و پشت

    بدست و بتیغ و به لفظ درشت

    کسی کو بتابد ز فرمان اوی

    برون آرد از کالبد جان اوی

    چو در پیش شه با یل اسفندیار

    بکردند زین گونه قول و قرار

    زراتشت ازانجا دعای دگر

    بخواند و بنالید بر دادگر

    برون آمد آن اسب را پای راست

    بفرمان ایزد بر آنسان که خواست

    همه پاک دینان ز داد آفرین

    بخواندند بر مرد دین آفرین

    چو یک دست و یک پا برون آورید

    بشه بر بسی آفرین گسترید

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha