کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

     

    زراتشت فرمود یشتن درون

    چو شد سوی برهان دین رهنمون

    نهادند بر آن درون چار چیز

    می و بوی و شیر و یکی نار نیز

    چو یشتش مر آنرا بوستا و زند

    زراتشت پیغمبر ارجمند

    ازان یشته می خوردۀ شاه گشت

    ز خوردن همانگاه آگاه گشت

    تنش خفته سه روز بر سان مست

    روانش بمینو شد ایزد پرست

    بدید اندر آن مینوی کردگار

    روانش همه نیکوی آشکار

    بمینو در آن جای خود بنگرید

    هم آن جای نیکان و پاکان بدید

    بدید اندر و پایۀ هر کسی

    همیدون بدید از عجایب بسی

    پشتون ازان در طرف شیر داد

    بخورد و نیاورد از مرگ یاد

    بجاماسب دادش از یشته بوی

    همه علم ها گشت روشن بدوی

    بدانست چیزی که باید بدن

    و تا  رستخیز آنچه خواهد شدن

    وزان پس بدادش به اسفندیار

    ازان یشتۀ خویش یکدانه نار

    بخورد و تنش گشت چون سنگ و روی

    نبد کارگر هیچ زخمی بروی

    ازین گونه اندر سخن گوش دار

    که بودست رویین تن اسفندیار

    پس آنگاه گشتاسب بیدار گشت

    ازان خواب مستی هشیوار گشت

    بمالید رخسارگان بر زمین

    همه کرد بر کردگار آفرین

    همیگفت کای ایزد رهنمای

    تو فریاد رس مان بهر دو سرای

    سزاوار شاهی تویی بی همال

    که ملک ترا نیست هرگز زوال

    پس آنگه زراتشت را پیش خواند

    وازن دیده با او یکایک براند

    نمودند گفتش مرا دین به

    تو بنمای هم راه و آیین به

    چور زرتشت بر شد بتخت بلند

    طلب کرد ازو شاه اوستا و زند

    بگفتا سراسر بمن باز گوی

    که بی شبهت و بیگمانم بدوی

    چو زرتشت ازان کار شد شادمان

    هم اندر زمان بر گشادش زبان

    چو نام خداوند آغاز کرد

    سر دفتر زند را باز کرد

    بگشتاسب بر خواند آن ارجمند

    مر آن دفتر زند را فصل چند

    چو دیوان بدیدند کردار او

    بماندند خیره ز گفتار او

    ز گفتار وستا گریزان شدند

    بزیر زمین جمله پنهان شدند

    پس آنگه بفرمود تا موبدان

    بیایند پاکیزه دل هربدان

    سخن گفت در بارۀ آذران

    بپیش شهنشاه و نام آوران

    که تا کار ایشان ببرگ و بساز

    بدارند هر جایگه بی مجاز

    بسازند هر جایگه گنبدی

    مقیمی شود اندرو هربدی

    نهند از بر گنبدان ماه روی

    بگنبد درون تخت بالای اوی

    بر ایشان بسی وقفها گسترند

    بخوای سوی آذران ننگرند

    ببد شادمان مرد یزدان پرست

    چو زاندوه و تیمار دیوان گذشت

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha