کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    بزرتشت گفت آنگهی دادگر

    بر آن کوه آتش که کردی گذر

    شکم را که دیدی دریده چنان

    برون کرده زافراز خو روان

    بمردم ببایدت گفتن همه

    که تو چون شبانی و ایشان رمه

    بگویی هر آن کو بدین بهی

    نیاید گراید سوی گمرهی

    ز فرمان اهریمن بد کنش

    بریزند از آنگونه خون از تنش

    بسوزد تنش را به اردیبهشت

    روانش نیابد خوشی در بهشت

    چو دل را بگرداند از دین پاک

    بر آرد تن خویشتن را هلاک

    سه دیگر گذاریده آن روی آب

    که بر سینه بفسرد چون یخ برآب

    زیانی نیامد ازو بر سرت

    یکی موی کمتر نشد بر برت

    یکی قوم ازین دین بتابند سر

    بفرمان آهرمن چاره گر

    از پس چو  دین بهی در جهان

    شود آشکارا و دیوان نهان

    پس آنگه به پیکار ایشان میان

    ببندد یکی موبد موبدان

    دل مردم اندر گمانی بود

    پس آن روی راسخ نشانی بود

    بیاید اذر باد مهراسفند

    دهد هر کسی را ز هر گونه پند

    چو مردم ز کردار او بنگرند

    شک و شبهه از جان و دل بر کنند

    بپیچند از کژی و کاستی

    بدانند هر کس ره راستی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha