به تعبیر این خواب گفتن خبر
چو نیکو نگه کرد تعبیر گر
که زرتشت چون پیش یزدان شود
ز یزدان همه راز ها بشنود
دلش یابد از کار هاش آگهی
بداند ز اسرار دین بهی
چو بر گردد از پیش یزدان پاک
از آن جای روشن بدین تیره خاک
بدان تا کند دین به آشکار
گل راستی بشکفاند ز خار
چو یابند از و دیو و جادو خبر
برزمش ببندند یکسر کمر
بیایند نزدیک او تازیان
چو شیران پرخاش حمله کنان
ازن کار میدیومه آگه شود
بیاید بدین بهی بگرود
چو عم را ببیند شود در زمان
بدل مهربان و بجان شادمان
پذیرد همانگه ازو دین به
شود آگه از رسم و آیین به
و زان پس بخوانند وستا و زند
بر آن دیو جادو ببانگ بلند
گریزند دیوان پرخاش خر
همه جادوان لعین سر بسر
چو تعبیر این خواب را جست راه
از آنجا بیامد سوی جشنگاه
ازان جشن خرم دلش شاد شد
بشادی سوی معدن داد شد
چو یک چند گه شاد و خرم بگشت
درین جشن گاه چو خرم بهشت