کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    بیامد زراتشت و رفت اندر آب

    بدان قوم فرمود کردن شتاب

    بدان آب دریا همی تاختند

    ابی آنکه جامه ز تن تاختند

    چو کشتی رود اندر آب روان

    برفتند بر آب دریا چنان

    تو گفتی بر آن آب پل بسته بود

    بر آن پل گذر کرد زتشت زود

    سفندار مذ ماه رفته تمام

    به روزی که خوانی انیرانش نام

    درین روز زرتشت پاکیزه دین

    در آمد سوی حد ایران زمین

    یکی جشن بود اندر آن روزگار

    بزرگان کشور فزون از شمار

    سراسر بدان جشنگاه آمدند

    ز شادی و رامش براه آمدند

    بدان جشنگه خواست شد زارتشت

    در آمد شب و شمع گیتی بکشت

    شب تیره تنها بر آن ره بخفت

    ولیکن روان با خرد داشت جفت

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha