کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

     

    وزان پس زراتشت بیمار شد

    دل دوستان پر ز تیمار شد

    خبر شد بر جادوان پلید

    که بیماری او را فرو خوابنید

    برتروش آن مهتر جادوان

    یکی جادوی ساخت اندر نهان

    ز هر گونه دارو فراز آورید

    مر آنرا به آب منی پرودید

    بیاورد دارو بر زارتشت

    مرا پاک دین را بخواهست کشت

    برو گفت دارو ببایدت خورد

    که تا رسته گردی ازین رنج و درد

    بامر خداوند پیروز گر

    بدانست زرتشت نیکو سیر

    که هست آن یکی داروی جانگزای

    نشایدش دادن بخلق خدای

    ستد دارو از مرد نا پاک دین

    زد اندر زمان پیش او در زمین

    بد گفت کای دشمن خاکسار

    مرا داروی تو نیاید بکار

    تو این دارویی را که آورده ای

    بناپاک آبی بپرورده ای

    نو از جادوی هرچه دانی بکن

    که آنرا بنزدیک من نیست بن

    اگر تو دگر گونه سازی لباس

    چه باشد، چو باشد دلم ره شناس

    وگر تو دگر گونه پوشی سلب

    ترا باز دانم من ای پر شغب

    شفای تن من دهد یک خدای

    که گیتی بفرمان او شد بپای

    خداوند کو روزی و جان دهد

    غم و درد را زود درمان دهد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha