کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    صدر آزادگان و خواجۀ دهر
    که از وجان مردمی شادست
    بر سرکان ز وجود او خاکست
    در کف بحر با کفش با دست
    پیش دستش چو سرو برپایست
    اندرین عهد هر که آزادست
    ای جوان دولتی که همتایت
    مادر روزگار کم زادست
    عالم مردمیّ و کشور جود
    از دل و همّت تو آبادست
    دارم از تو یکی سوال کزو
    بر دل من هزار بیدادست
    خاطری سخت بلعجب دارم
    که از و جان من بفردیادست
    نان که دی خورده ام ندارم یاد
    که بنزد منش که بنهادست
    باز مرسوم جبّه و دستار
    که مرا صدر محترم دادست
    پنج شش سال رفت از آن تاریخ
    این زمانم هنوز بریادست
    نیک سرگشته ام در این معنی
    هیچ دانی که از چه افتادست؟
    بگشا مشکلم که مشکل من
    جز که طبع کریم نگشادست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha