کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    صدرا روا مدار ز انعام خود مرا
    مرحوم مانده دایم و آنرا بهانه هیچ
    هر روز بامداد نهم رخ به درگهت
    یک دل پر از امید وپس آنگه شبانه هیچ
    چندین هزار تیر معانی ز شست طبع
    کردم گشاد و نامداز آن بر نشانه هیچ
    پنجاه سال خدمت این خانه کرده ام
    و امروز نیست همره من جز فسانه هیچ
    گر مستحقّ هیچ نیم من و آفتاب چرخ
    پس نیست مستحّق عطا در زمانه هیچ
    از طالعست این که من و آفتاب چرخ
    مشهور عالمیم و براین آستانه هیچ
    زانم همی دهی که ترا در خزانه نیست
    یعنی کریم را نبود در خزانه هیچ
    لایق بود ز نعمت تو هر که درجهان
    اندر میان نعمت و من بر کرانه هیچ
    بر منهج امید من از وعده های تو
    دامیست بس شگرف و در آن دام دانه هیچ
    در رستۀ قبول تو بازار من قویست
    لیکن چه حاصلست چو نارم به خانه هیچ؟
    شد چون دهان دلبر من وعده های تو
    سرچشمۀ حیات و خود اندر میانه هیچ

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha