کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ای آفتاب ملک که از پرتو کرم
    چون صبح کام فضل پر از خنده کرده یی
    از بس که همچو غنچه کنی دل نمودگی
    چون نرگسم ز شرم سرافکنده کرده یی
    خطّیست کرد عارض خوبان معنوی
    نقشی که تو به خامۀ فرخنده کرده یی
    جمعند در هوای تو دلهای اهل فضل
    تاصیت جود خویش پراکنده کرده یی
    فضل شکسته را تو دلی باز داده یی
    امّید مرده را تو به دم زنده کرده یی
    بی من ز بس که با منت انواع لطفهاست
    الحق ز حد برونم شرمنده کرده یی
    دارم امید آنکه رسانی بانتها
    این ابتدای لطف که با بنده کرده یی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha