کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    سحرگهان که دل از بند خود برون آید
    به پای فکر برین بام بیستون آید
    خرد چراغ یقین پیش راه دل دارد
    سوی نشیمن اصلیش رهنمون آید
    هر آنچه جان مصفّاست قصد عرش کند
    هر آنچه ثقل طبیعی بود نگون آید
    حدوث را پس پشت افکند، قدم جوید
    علّو همّتش از نهمتش فزون اید
    شعاع مهر ازل بام و در فرو گیرد
    وگر حجاب نباشد در اندرون آید
    در خزانۀ الطاف غیب بگشایند
    وزو به عالم جان تحفه گونه گون آید
    نسیم باد سحرگاهی از چمن بجهد
    به بوی او دل از اندیشه ها برون اید
    به تخت ملک بر آید خرد سلیمان وار
    هوا که دیو ستنبه ست ازو زبون آید
    چو عشق سلسلۀ شوق را بجنباند
    شکیب دور شود، عقل در جنون آید
    همی رود سر هستی نهاده بر کف دست
    چو بددلان نخورد غم که کار چون آید
    به پای بیخودی آنجا بدان مقام رسد
    که گر بگویم از ان رنگ بوی خون آید

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha