کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ای نکرده بعهد خویش از بخل
    شکم یک گرسنه از نان سیر
    زین تغابن که نان همی خاید
    بینمت سال و مه ز دندان سیر
    هر گرسنه که از تو نان طلبد
    میرد از نان گرسنه وز جان سیر
    افگنی خون چو پسته در دل آنک
    دهن او کنی زبریان سیر
    در کشد سفره ات از و دامن
    روی نانت ندیده مهمان سیر
    بس که خوان طعام گستردی
    کار زوها شدند از آن خوان سیر
    به سفر میروی برو که شدند
    از وجودت همه سپاهان سیر
    اجل و چاه و گرگ در راهند
    رو ببین روی خویش و یاران سیر
    کسی ز پهلوی تو نخورد مگر
    بخورد شیر در بیابان سیر
    رو به آب سیاه تا بخورند
    قحبه یی چند نان و حمدان شیر

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha