کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    کسی که او نظر عقل در زمانه کند
    چنان سزد که همه کار عاقلانه کند
    بر آنچه خاطر موری ازو بیازارد
    اگر خود آب حیاتست از آن کرانه کند
    قناعتست و مروّت نشان آزادی
    نخست خانة دل وقف این دو گانه کند
    بنیک و بد بسر آید جهان، همان بهتر
    که زندگانی با طبع شادمانه کند
    زبان ز گفتن و ناگفتنی نگه دارد
    که شمع، هتی خود در ر زبانه کند
    درین رای که آغاز و آخرش عدمست
    بخلق خوش طلب عمر جاودانه کند
    زمانه را نشناسی که چیست عادت او
    روا بود که کسی تکیه بر زمانه کند؟
    بنقذ، حوش خور و خوش باش و نام نیک اندوز
    که عاقل از پی یک عیش صد بهانه کند
    اگر چه عالم فانی نیریزد آن که ازو
    برای تیر نظر عاقلی نشانه کند
    ز گوشه یی بهمه حال ناگزیر بود
    که تا وظایف طاعات از آن روانه کند
    کسی که صحبت امن و کفایتی دارد
    سعادت ابدب را طلب چرا نکند؟
    سرای خویشتن ار آدمی وطن سازد
    ز شاخ سدره و طوبیش آستانه کند
    اگر چه کار عمارت طریق دانش نیست
    علی الخصوص کسی کاندرین زمانه مند
    بود هر آینه نزدیک عاقلان معذور
    کسی که از پی مسکن اساس خانه کند
    که مرغ اگر چه توکّل کند به دانه و آب
    بدست خود ز برای خود آشیانه کند

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha