کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ستم نوردا نزدیک شد در ایّامت
    که بیخ فتنه بیکبار منقلع گردد
    زحرص بخشش دان رای سال خورد ترا
    که همچو طفل یا افسانه منخدع گردد
    اگر ثنای ترا من بکوه بر خوانم
    زشوق صخرۀ صمّاش مستمع کردد
    ز دست جود پراکنده ات تواند بود
    بدست هرکه زر و سیم مجتمع گردد
    بهر که روی نهد اژدهای درویشی
    چو حزر مدح تو با اوست مندفع گردد:
    هوای عالم قدر تو دارد آن ساعت
    که آفتاب سوی اوج مرتفع گردد
    بپای دست تو راه کرم چو سهل آمد
    چرا بیخت من این سهل ممتنع گردد
    شراب نعمت تو چون مدام نوش بدست
    بالتماس نباید که آن بشع گردد
    چو فرصتست غم کار من بخور زان پیش
    که روزگار برین کار مطّلع گردد
    بعهد جود تو کز فرط لطف تو همه کس
    همی بجاه و بمال تو منتفع گردد
    رسوم بنده ز معهود اگر نیفزاید
    بهیچ حال نباید که منقطع گردد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha