کمال الدین اصفهانی
قطعه ها
شمارهٔ ۷۵ - وله ایضا: صدرا روا مدار ز انعام خود مرا
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
صدرا روا مدار ز انعام خود مرا مرحوم مانده دایم و آنرا بهانه هیچ هر روز بامداد نهم رخ به درگهت یک دل پر از امید وپس آنگه شبانه هیچ چندین هزار تیر معانی ز شست طبع کردم گشاد و نامداز آن بر نشانه هیچ پنجاه سال خدمت این خانه کرده ام و امروز نیست همره من جز فسانه هیچ گر مستحقّ هیچ نیم من و آفتاب چرخ پس نیست مستحّق عطا در زمانه هیچ از طالعست این که من و آفتاب چرخ مشهور عالمیم و براین آستانه هیچ زانم همی دهی که ترا در خزانه نیست یعنی کریم را نبود در خزانه هیچ لایق بود ز نعمت تو هر که درجهان اندر میان نعمت و من بر کرانه هیچ بر منهج امید من از وعده های تو دامیست بس شگرف و در آن دام دانه هیچ در رستۀ قبول تو بازار من قویست لیکن چه حاصلست چو نارم به خانه هیچ؟ شد چون دهان دلبر من وعده های تو سرچشمۀ حیات و خود اندر میانه هیچ کمال الدین اصفهانی