به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
جمعی که رباعی ز غزل باز ندانند
گفتار چنانهاست که شایسته و زیباست
اینست هنرشان که بیان کردم و آنگاه
اسباب معاش همه از شعر مهیاست
وانکو بهنر همچو صدف زیور دل بست
خاموش چو ماهی ز چنان شاعر گویاست
از ملک فصاحت بکناری شدن اولیست
اکنون ز میان فرق بیکبار چو برخاست
نزدیک بزرگان جهان گر هنری نیست
آری چه توان کرد جهان صورت دریاست
گوهر که نفیس است ز خاشاک بزیرست
خاشاک خسیس از گهرش مرتبه بالاست
اوصاف بزرگان بسخن راست نیاید
از تربیت اهل سخن آنهمه والاست
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.