کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    مدتی گردون دونم خسته و آزرده داشت
    از فراق افضل آفاق و یار اشتیاق
    آفتاب ملک و ملت آنکه تا باشد جهان
    جفت او ننشیند اندر سایه این سبز طاق
    فخر آل مصطفی سید علاء الملک آنک
    درگهش چون خلد باشد اهل عرفانرا مساق
    وانکه از جوزا کمر بندد ز بهر بندگی
    پیش رای انور اوشاه این چارم رواق
    ناگهان بختم بشارت داد و گفت آمد برون
    ماه تابان از محاق و مشتری از احتراق
    ای بسا شبها که در زاری بروز آورده ام
    تا مبدل شود بحال اتصال این افتراق
    چون گذارم شکر این دولت که بر درگاه او
    باز چون گردون ز بهر بندگی بندم نطاق
    سرو را چون در فراقت کار دل آمد بجان
    شد تنم از رنج نالان چون درخت واق واق
    با خرد گفتم که زان ترسم که نوش وصل را
    ناچشیده جان برآرد از تنم نیش فراق
    چون خرد معلوم کرد از حال زارم شمه ئی
    قال لاتیأس و ثق بالله فی نیل التلاق
    زان مشقت چون بجستم دارم امید از خدا
    کم نیارد کرد ازین پس احتمال آن مشاق
    منت ایزد را که دیگر پی برغم روزگار
    بخت با ابن یمین آورد روی اندر وفاق
    جاودان پاینده بادی تا بیمن دولتت
    باشدم پیوسته زین پس با سعادت اعتناق

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha