ای کریمی که مادر ارکان
چون تو فرزند راد نازاده
دست گوهر فشانت درگه جود
از کرم داد مکرمت داده
کی توان گفت ابر چون کف تست
عقل داند گهر ز بیجاده
حال خود عرضه میکنم بر تو
ای کریم جواد آزاده
باده من بنده را بقرض انداخت
کز جهان باد منقرض باده
گر خلاصم دهی ز دست غریم
گردد اسباب عیشم آماده
قافیه گر چه دال خواهد شد
بعد ازین ما و روی سجاده