به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
مرا دو یار جهاندیده و دو همزادند
که یکزمان نتوانم گزیر ازایشان کرد
دو طفل کز پی ایشان بلطف دایه صنع
دو مهد ساخت ز جزع و بنازشان پرورد
دو توأمند که هرگز بیکدگر نرسند
بخانه کرده وطن هر یکی مجرد و فرد
دو نرگس اندتر و تازه وقت صحت نفس
شوند گاه مرض هر دو چون شکوفه ورد
دو خادم اند نه از روی قطع آلتشان
از آنجهت که نه خنثی و نه زن اندو نه مرد
باختیار ز من لحظه ئی جدا نشوند
نه گاه شیون و سور و نه وقت صلح و نبرد
بهیچوجه ز من جامه ئی طلب نکند
هوا اگر چه بود گرم یا که باشد سرد
ز خانه پای برون نا نهاده می پویند
بگرد جمله آفاق بی مشقت و درد
هزار میل مساحت بلحظه ئی بروند
نیاورند تعلل بهیچ حر و ببرد
معرف ار نشوند این دو یار نشناسم
سیاهرا ز کبود و کبود را از زرد
شود بسان شب تیره روز من روشن
اگر بدامن آن هر دو برنشیند گرد
گذشت مدت یک هفته تا همی بینم
که کند رو شده اند این دو پیک راهنورد
اگر چه روشنئی آورند در کارم
بسا غما که ازین تیرگی بباید خورد
مگر بر ابن یمین رحمتی کند ایزد
که کاهلی برود زین دو پیک عالم گرد
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.