کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    جفای او من بی‌تاب را به جا نگذاشت
    برآن شدم که شکایت کنم، وفا نگذشت
    مرا تو حال چه دانی، که بیخودی هرگز
    ز ابتدا سخنم را به انتها نگذاشت
    زمانه را، شه من، حق به جانب است درین
    که دامن تو به دست من گدا نگذاشت
    خوشم که مدّعیان را به گاه خواهش کام
    خجالت تو به اظهار مدّعا نگذاشت
    دلم به پنجه عشق تو از توتیای شوق، مرا
    گل ملاحظه در دیده حیا نگذاشت
    طبیب وصل تو از توتیای شوق، مرا
    گل ملاحظه‌ای در دیدهٔ حیا نگذاشت
    خیال آن بت بیگانه، در دل میلی
    هوای صحبت یاران آشنا نگذاشت

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha