کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    از مستی شب، زلف تو بی‌تاب نماید
    از آتش می، لعل تو بی‌آب نماید
    حسن تو ز آسیب نگاه هوس‌آلود
    چون مجلس بر هم زده اسباب نماید
    هر چشم زدن، آهوی ناخفته شب تو
    اظهار خمار و هوس خواب نماید
    مژگان تو در پیش سر افکنده ازین شرم
    کر چشم تو آثار می‌ناب نماید
    کیفیت امشب گذرا بوده که امروز
    از رنج خمار این‌همه بی‌تاب نماید
    چون اشک من آن خانه‌نشین پرده‌دری کرد
    از شرم،‌ کنون چون در نایاب نماید
    میلی شده پابسته آن زلف و به چشمش
    مژگان تو چون خنجر قصاب نماید

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha