کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    خوش آنکه بیخودم از نشاهٔ نیاز کنی
    گهی کرشمه، گهی عشوه، گاه ناز کنی
    بسی ز خواری خویش اعتبارم برگیرم
    که پیش من چو رسی، از من احتراز کنی
    عتاب او ز پیامم ازان بود قاصد
    کز اشتیاق وصالش سخن دراز کنی
    برون میا دو سه روزی ز خانه، گر خواهی
    میان بوالهوس و عاشق امتیاز کنی
    چنان ستم شده کارت، که رحم بر سر مهر
    گر آردت، نتوانی که خوی باز کنی
    گذشت میلی ازان کاعتماد مهر و وفا
    بر آن ستیزه‌گر بوالهوس‌نواز کنی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha