کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    می‌رسی قاصد و دل را به تپیدن داری
    باز گویا خبر نامه دریدن داری
    چون کند غیر سخن، بهر فریب دل من
    رو بگردانی و خود را به شنیدن داری
    آشکارا طلبی باده و نتوان پرسید
    که نهان با که سر باده کشیدن داری
    در پی‌اش ای دل مشتاق ز پا افتادی
    وز هجوم طلب امید رسیدن داری
    سر انگشت که چون غنچه سوسن کردی
    از پشیمانی خون که گزیدن داری؟
    هر زمان شکوه ز افسردگی بزم کنی
    تا که را باز خیال طلبیدن داری
    یار با غیر ازین رهگذر آید میلی
    یک زمان باش، اگر طاقت دیدن داری

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha