کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    چنان شد همنشینم چشم مست فتنه‌بار تو
    که آمد پیشتر از من به راه انتظار تو
    کجا می می‌کشیدی با حریفان دوش، کامروزم
    خبر از صحبت شب داد چشم پرخمار تو
    کنی سرگشته هر دم قاصدی، گویا نمی‌دانی
    که آرامی نمی‌دارد به یک جا بی‌قرار تو
    چو بیرون آید از یک شرمساری این دل دشمن
    کند بی‌تابیی تا بازگردم شرمسار تو
    به خود صد وجه پیدا کرده‌ام هر سرگرانی را
    ز بس کز سادگیها بوده‌ام امیدوار تو
    به رغمت غیرپرور گر شود، خواری مکش میلی
    که این فی‌الجمله یادی می‌دهد از اعتبار تو

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha