میلی مهشدی هروی
غزل ها
شمارهٔ ۲۴۷: چنان شد همنشینم چشم مست فتنهبار تو - که آمد پیشتر از من به راه انتظار تو
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چنان شد همنشینم چشم مست فتنه بار تو که آمد پیشتر از من به راه انتظار تو کجا می می کشیدی با حریفان دوش، کامروزم خبر از صحبت شب داد چشم پرخمار تو کنی سرگشته هر دم قاصدی، گویا نمی دانی که آرامی نمی دارد به یک جا بی قرار تو چو بیرون آید از یک شرمساری این دل دشمن کند بی تابیی تا بازگردم شرمسار تو به خود صد وجه پیدا کرده ام هر سرگرانی را ز بس کز سادگیها بوده ام امیدوار تو به رغمت غیرپرور گر شود، خواری مکش میلی که این فی الجمله یادی می دهد از اعتبار تو میلی مهشدی هروی