کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    من بی‌خبر از خویش و دل از کار فتاده
    گویا که به سویم نظر یار فتاده
    آورده‌ام او را بر خود از کشش دل
    در بزم اگر پهلوی اغیار فتاده
    چون قاصد دلدار نظر کرده به سویم
    دل در طمع وعده دیدار فتاده
    عشاق ز دست تو به فریاد و فغانند
    با آنکه زبان همه از کار فتاده
    تا در پی او باز دل کیست، که امروز
    خورشید من از گرمی رفتار فتاده
    در کوی تو افسانه میلی به زبانها
    از آمدن و رفتن بسیار فتاده

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha