کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    خدنگ تو چون ره به خون می‌برد
    مرا بر سرره جنون می‌برد
    به روز شکار تو تیر خدنگ
    بشارت به صید زبون می‌برد
    جنون بین که از بزم او همنشین
    به صد انفعالم برون می‌برد
    به جوش آید از رشک، خون دلم
    چو بر لب می لاله‌گون می‌برد
    به مستی خوشم،‌ تا نیابم خبر
    که بختم ز بزم تو چون می‌برد
    به فرمان جلاد مژگان او
    مرا خون گرفته‌ست و خون می‌برد
    دل از ناامیدی چو میلی مرا
    ز کوی تو با صد فسون می‌برد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha