کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    باز تیر مژه بر جان بلاکش زد و رفت
    همچو برق آمد و در خرمنم آتش زد و رفت
    باز سر در پی دیوانه سواری دارم
    که ره قافله عقل، پری وش زد و رفت
    دادخواهانه دویدم که عنانش گیرم
    در عتاب آمد و مهمیز بر ابرش زد و رفت
    زلف او با همه آشفتگی آمد به دلم
    طعنه تفرقه بر جان مشوش زد و رفت
    میلی آمد به خود از مستی شب، وقت صبوح
    بار دیگر دو سه جام می بی غش زد و رفت

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha