به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

میلی مهشدی هروی

میلی مهشدی هرویغزل هاشمارهٔ ۱۰۶: بس که در خاطر قرار بی‌وفایی می‌دهد - آشنایی‌های او یاد از جدایی می‌دهد

1600عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

بس که در خاطر قرار بی‌وفایی می‌دهد
آشنایی‌های او یاد از جدایی می‌دهد
چین ابرویش سر بیگانگی دارد، ولی
خنده پنهان نوید آشنایی می‌دهد
چون کنم اظهار خوشنودی؟ که بر آزار دل
گفت‌وگوی گریه آلودم گوایی می‌دهد
هستی مستان فدای ساقیی کز یک نگاه
زاهدان را انفعال از پارسایی می‌دهد
در کند زلف او میلی هلاک خود مخواه
کز چنین بندی، اجل هم کی رهایی می‌دهد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۰۵: دعای عمر به این صید مبتلا چه کند ...2شمارهٔ ۱۰۶: بس که در خاطر قرار بی‌وفایی می‌ده ...3شمارهٔ ۱۰۷: مستی از لعل شراب آلود او معلوم شد ...4شمارهٔ ۱۰۸: لبت در خنده با من، وز نگاهت جنگ م ...5شمارهٔ ۱۰۹: نا کرده کار دلبر من دل به کین نها ...6شمارهٔ ۱۱۰: چون دیدی‌ام، نظر به زمین دوختن چه ...7شمارهٔ ۱۱۱: آن جفا پیشه که آیین وفا نشناسد - ...8شمارهٔ ۱۱۲: دوش ازان شعله که در جان من سوخته ...9شمارهٔ ۱۱۳: جفا کشی که ز بزم تو خوار برخیزد - ...10شمارهٔ ۱۱۴: ز جراحت تو ذوقی دل بی‌قرار دارد - ...11شمارهٔ ۱۱۵: هر دشمنیی که بخت بد کرد - عشق تو ...12شمارهٔ ۱۱۶: آن نیست که دل به جا نشیند - تا سر ...13شمارهٔ ۱۱۷: چو همرهی به من آن سرو خوشخرام کند ...14شمارهٔ ۱۱۸: بس که خواهد به من آن عربده‌گر ننش ...15شمارهٔ ۱۱۹: سرگران دوش گذشتن زمن زار چه بود - ...16شمارهٔ ۱۲۰: دل به جان شب همه شب ز آه و فغانم ...17شمارهٔ ۱۲۱: ز بس کان سست پیمان در حق من بدگما ...18شمارهٔ ۱۲۲: تا دمی دامان وصلش دست شوقم سر دهد ...19شمارهٔ ۱۲۳: چون شدم بسمل، به دستم دامن قاتل ن ...20شمارهٔ ۱۲۴: چنان ز بیم رقیبان نظر به ره دارد ...21شمارهٔ ۱۲۵: زان زهر چشم، بس که دلم تلخکام شد ...22شمارهٔ ۱۲۶: ز نیازمندی من،‌ گرش احتراز باشد - ...23شمارهٔ ۱۲۷: بس که در دل کار، پیکان خدنگ یار ک ...24شمارهٔ ۱۲۸: باز مژگان ترم نوباوه خوناب کرد - ...25شمارهٔ ۱۲۹: آنها که عتاب از لب خندان تو یابند ...26شمارهٔ ۱۳۰: کامی ز لب لعل تو دیدن نگذارند - ی ...27شمارهٔ ۱۳۱: پاره سازد غم تو رشته تدبیر امید - ...28شمارهٔ ۱۳۲: بی‌رحم من از من سفر خویش نهان کرد ...29شمارهٔ ۱۳۳: دلم به غمزه آن شوخ دلربا چه کند - ...30شمارهٔ ۱۳۴: بعد عمری که دمی یار من زار شود - ...31شمارهٔ ۱۳۵: زلفت زبان طعنه به بخت نگون کشید - ...32شمارهٔ ۱۳۶: هر طرف از گرد حی با آه و واویلی ن ...33شمارهٔ ۱۳۷: چو سرو قد تو از می به پیچ و تاب د ...34شمارهٔ ۱۳۸: زلف پر چین پی صیدم چو پراکنده کند ...35شمارهٔ ۱۳۹: سخن آن مست کجا با من مدهوش کند - ...36شمارهٔ ۱۴۰: باز دل چشم هوس در پی داغی دارد - ...37شمارهٔ ۱۴۱: اول عشق است، جای بی‌وفاییها نبود ...38شمارهٔ ۱۴۲: ندانم پیش قاصد، حرف خودکامم چه خو ...39شمارهٔ ۱۴۳: از نخل او امید نوا داشتم، نشد - ب ...40شمارهٔ ۱۴۴: دل چون ز بی‌وفایی او یاد می‌کند - ...41شمارهٔ ۱۴۵: او درین نظاره کز تن جان محزون می‌ ...42شمارهٔ ۱۴۶: از مستی شب، زلف تو بی‌تاب نماید - ...43شمارهٔ ۱۴۷: بار غم سنگین‌دلان بر جان غم‌فرسا ...44شمارهٔ ۱۴۸: جان به حسرت دادم و آزار دل بر جا ...45شمارهٔ ۱۴۹: با آنکه ز مستی خبر از خویش ندارد ...46شمارهٔ ۱۵۰: نشان من چو بتان از ستیز می‌جویند ...47شمارهٔ ۱۵۱: تا فاش شود راز دلم، بی‌خبری چند - ...48شمارهٔ ۱۵۲: بشارت باد رندان را که ایام فراغ آ ...49شمارهٔ ۱۵۳: دل چون ز پی سلامت افتاد - در سلسل ...50شمارهٔ ۱۵۴: ... اهی چنین باشد - ... اهی چنین ...51شمارهٔ ۱۵۵: کدام شاه چنین کینه‌خواه می‌آید - ...52شمارهٔ ۱۵۶: داد ازان دم که با دل ناشاد - من ک ...53شمارهٔ ۱۵۷: گل خون بر سر خار مژه‌ام تیز آمد - ...54شمارهٔ ۱۵۸: دل چشم به راه یار ننهاد - بر وعده ...55شمارهٔ ۱۵۹: ز مجلس دوست رفت و دشمن آمد - دلا ...56شمارهٔ ۱۶۰: سخنم را چو به بزم تو سری بگشایند ...57شمارهٔ ۱۶۱: آن‌چنان بدگمان که بود، نماند - در ...58شمارهٔ ۱۶۲: بیمار غم از مردن، اندیشه بسی دارد ...59شمارهٔ ۱۶۳: هر طرف از تو دل سوخته داغی دارد - ...60شمارهٔ ۱۶۴: جان فدای تو بوالهوس نکند - کار پر ...61شمارهٔ ۱۶۵: دمی عاشق ندید او را، وگر دید - به ...62شمارهٔ ۱۶۶: آن پری چون زلف در پا می‌کشد - خلق ...63شمارهٔ ۱۶۷: سر ره چشم او بر دل نگیرد - که صیا ...64شمارهٔ ۱۶۸: در عشق ز جان و تن که گوید؟ - وز م ...65شمارهٔ ۱۶۹: از بس که دایم بی‌گنه آزرده‌ام از ...66شمارهٔ ۱۷۰: حیف خوبان کاین‌چنین میخواره و هر ...67شمارهٔ ۱۷۱: با او سخنی ز من که گوید؟ - از همچ ...68شمارهٔ ۱۷۲: خدنگ تو چون ره به خون می‌برد - مر ...69شمارهٔ ۱۷۳: بر یاد قدّ او چو می تاب می‌دهند - ...70شمارهٔ ۱۷۴: عنان چو از پی صید زبون بگرداند - ...71شمارهٔ ۱۷۵: باز آمد و ز عربده شرمنده رنگ بود ...72شمارهٔ ۱۷۶: چندان شب غم آه دل تنگ برآورد - کآ ...73شمارهٔ ۱۷۷: شرح الم دوری، در خامه نمی‌گنجد - ...74شمارهٔ ۱۷۸: آن شهسوار هرگه بر بادپا برآید - ب ...75شمارهٔ ۱۷۹: قاصد کز تو به ما نامه نامی آورد - ...76شمارهٔ ۱۸۰: صف شکن ترک مرا بر سر مرکب نگرید - ...77شمارهٔ ۱۸۱: سر مست آرزو را، رسم ادب نباشد - گ ...78شمارهٔ ۱۸۲: ره غلط کرده خیالش به دل ریش آمد - ...79شمارهٔ ۱۸۳: دل من چون مرغ بسمل، دمی آرمیده با ...80شمارهٔ ۱۸۴: با هرکه ستم پیشه من در سخن آید - ...81شمارهٔ ۱۸۵: از جا دلم به جلوه حیرت‌فزا مبر - ...82شمارهٔ ۱۸۶: ای که داری هوس عشق، کم عشرت گیر - ...83شمارهٔ ۱۸۷: گر بشنوم که سوی رقیبان روی گر - ج ...84شمارهٔ ۱۸۸: با آنکه هر زمان شوم از غصه زارتر ...85شمارهٔ ۱۸۹: به اجل، کار دل زار مرا وا مگذار - ...86شمارهٔ ۱۹۰: جان نداده‌ست برت عاشق بیمار هنوز ...87شمارهٔ ۱۹۱: ای چشم تو همچو فتنه خونریز - چون ...88شمارهٔ ۱۹۲: بیا و تازه خدنگی برین خراب انداز ...89شمارهٔ ۱۹۳: صحرای دل ز آتش می شد حجاب سوز - ز ...90شمارهٔ ۱۹۴: جان رفت و سینه تیر غمت را نشان هن ...91شمارهٔ ۱۹۵: حاصل ما از نوید وصل، پیغام است و ...92شمارهٔ ۱۹۶: شوم از مدعی خوشدل، چو بینم از تو ...93شمارهٔ ۱۹۷: چون شمع درآ سرزده و بزم نشین باش ...94شمارهٔ ۱۹۸: درین غمم که مباد از نگاه دم بدمش ...95شمارهٔ ۱۹۹: چنان رفتم من بی‌اعتبار از خاطر شا ...96شمارهٔ ۲۰۰: ای خوش آن صید که آسوده ز جان دادن ...97شمارهٔ ۲۰۱: هر لحظه مرا ذوق محبّت برد از هوش ...98شمارهٔ ۲۰۲: از شکر خنده آن گل به من افتاد آتش ...99شمارهٔ ۲۰۳: مردم و جان به غم یار نهانی مشتاق ...100شمارهٔ ۲۰۴: آتش به دل افروختن من شده نزدیک - ...101شمارهٔ ۲۰۵: ز نومیدی وعده افسرده بودم - گر ام ...102شمارهٔ ۲۰۶: ز ضعف، دست به دیوار داده آمده‌ام ...103شمارهٔ ۲۰۷: حرفی به تو از بیم سخنساز نگویم - ...104شمارهٔ ۲۰۸: به خون چهره می‌شویم و می‌روم - دع ...105شمارهٔ ۲۰۹: ز من در شکوه آن شوخ بلا بوده‌ست، ...106شمارهٔ ۲۱۰: به وقت صلح چو در شکوه پیش یار شدم ...107شمارهٔ ۲۱۱: قربان نگه کردن پنهان تو گردم - گر ...108شمارهٔ ۲۱۲: رفتم کز التفات تو کامی نداشتم - د ...109شمارهٔ ۲۱۳: گرم آمدم سوی تو و افسرده می‌روم - ...110شمارهٔ ۲۱۴: ز من غافل چو گردد از غرور حسن، بد ...111شمارهٔ ۲۱۵: بس که هر لحظه فریبی به زبان دگرم ...112شمارهٔ ۲۱۶: شب به مستی گله چندان ز عتابش کردم ...113شمارهٔ ۲۱۷: از آستان او گله آلود می‌روم - با ...114شمارهٔ ۲۱۸: ترسم گر از محبّت خویشش خبر کنم - ...115شمارهٔ ۲۱۹: دوش مستی را هم‌آغوش جنون می‌ساختم ...116شمارهٔ ۲۲۰: آن رفت که وصلت به دعا می‌طلبیدم - ...117شمارهٔ ۲۲۱: چون نظر در خواب بر خورشید رخسارش ...118شمارهٔ ۲۲۲: هلاک جان خود زان غمزه خونخوار فهم ...119شمارهٔ ۲۲۳: گر از نوروز، نوشد ماتمم،‌ خاطر مج ...120شمارهٔ ۲۲۴: امشب می وصال، پیاپی کشیده‌ام - از ...121شمارهٔ ۲۲۵: آگه از لذت غم تا من دیوانه شدم - ...122شمارهٔ ۲۲۶: از بس که بزم مهر و وفا گرم کرده‌ا ...123شمارهٔ ۲۲۷: از تو ای شمع، من سوخته خرمن سوزم ...124شمارهٔ ۲۲۸: باز آتشی به جان بلاکش فکنده‌ام - ...125شمارهٔ ۲۲۹: وفای وعده گمان از تو بی‌وفا داریم ...126شمارهٔ ۲۳۰: ترا به کام رقیبان شنوده آمده‌ام - ...127شمارهٔ ۲۳۱: چند از کوی تو چون باد نیاسوده روم ...128شمارهٔ ۲۳۲: ز بزمش با چنین خواری،‌ نخواهم زود ...129شمارهٔ ۲۳۳: از خون، پس از هلاک رقم کن به سنگ ...130شمارهٔ ۲۳۴: به بزم دوش چنان بود همزبان با من ...131شمارهٔ ۲۳۵: ز اظهار نیازم برفروزد، از عتاب اس ...132شمارهٔ ۲۳۶: امروز بس که خواریم، در چشم گلعذار ...133شمارهٔ ۲۳۷: درآید هر کجا در جلوه ناز آفتاب من ...134شمارهٔ ۲۳۸: نباشد چاره‌ای درآرزویش غیر جان دا ...135شمارهٔ ۲۳۹: غمزه زنان بر جهانیان گذری کن - قت ...136شمارهٔ ۲۴۰: خیال آشنایی چون کند بیگانه خوی من ...137شمارهٔ ۲۴۱: بر خویش نهد تهمت غمخوارگی من - تا ...138شمارهٔ ۲۴۲: جفای یار، چنان برده اعتبار از من ...139شمارهٔ ۲۴۳: از آه سردم آخر، رنجید یار از من - ...140شمارهٔ ۲۴۴: به راه آرزو خاکم، طریق خاکساری بی ...141شمارهٔ ۲۴۵: ای مایه آزار دل، فکر دل‌زاری بکن ...142شمارهٔ ۲۴۶: چون هجوم آرد محبت، شاد نتوان زیست ...143شمارهٔ ۲۴۷: چنان شد همنشینم چشم مست فتنه‌بار ...144شمارهٔ ۲۴۸: کو بخت کز برآمدن کام دل ازو - گرد ...145شمارهٔ ۲۴۹: تا کس نیاورد سخنی بر زبان ز تو - ...146شمارهٔ ۲۵۰: تا نیاید به میان حرف نهان من و تو ...147شمارهٔ ۲۵۱: دلم خوش است به نومیدی عنایت تو - ...148شمارهٔ ۲۵۲: از بس که کرده‌ام گله هر جا ز خوی ...149شمارهٔ ۲۵۳: نمی‌بیند به سویم چون روم تنها به ...150شمارهٔ ۲۵۴: کنم چو یاد ز بیگانه‌آشنایی تو - ی ...151شمارهٔ ۲۵۵: با آنکه آزموده ترا دردمند تو - هر ...152شمارهٔ ۲۵۶: با آنکه نیست آگهی‌ام در جهان ز تو ...153شمارهٔ ۲۵۷: گریزم از تو دم خشمگین رسیدن تو - ...154شمارهٔ ۲۵۸: از بیم خوی تند تو، گاه عتاب تو - ...155شمارهٔ ۲۵۹: دل کیست، خراب صحبت تو - سرمست می ...156شمارهٔ ۲۶۰: خوش آنکه رنجه گر شده باشم ز خوی ت ...157شمارهٔ ۲۶۱: ای عالمی در خاک و خون، از غمزه خو ...158شمارهٔ ۲۶۲: همچو غبار اگر شوم، در ره آرزوی تو ...159شمارهٔ ۲۶۳: می‌نمایم خویش را وارسته از سودای ...160شمارهٔ ۲۶۴: دلم ز بس که جفا دیده و وفا کرده - ...161شمارهٔ ۲۶۵: آنکه از پرسش یار است حجاب‌آلوده - ...162شمارهٔ ۲۶۶: زاهدا،‌ به ز تو آن رند شراب‌آلوده ...163شمارهٔ ۲۶۷: دل و دیده را نباشد،‌ چه نهان چه آ ...164شمارهٔ ۲۶۸: نادیده مرا چون کند آن نور دو دیده ...165شمارهٔ ۲۶۹: من بی‌خبر از خویش و دل از کار فتا ...166شمارهٔ ۲۷۰: کاروان رفته و تنها من بی‌دل مانده ...167شمارهٔ ۲۷۱: به من که مست خرابم شراب ناب مده - ...168شمارهٔ ۲۷۲: ای جان تلخکام، خراب از چه باده‌ای ...169شمارهٔ ۲۷۳: ز من ای غیر در رشکی، دلت شاد است ...170شمارهٔ ۲۷۴: خواست گوید سخنی، دید زمانی در پی ...171شمارهٔ ۲۷۵: خوش آنکه بیخودم از نشاهٔ نیاز کنی ...172شمارهٔ ۲۷۶: ای غیر، خواهش دل آسوده می‌کنی - ع ...173شمارهٔ ۲۷۷: دلا ز سرو قدان برگرفتن نظر اولی - ...174شمارهٔ ۲۷۸: امشب دگر کجایی و دلجوی کیستی - در ...175شمارهٔ ۲۷۹: دلا چنین مگر از منع یار می‌گذری - ...176شمارهٔ ۲۸۰: گشوده لب به حدیث ترحم‌آمیزی - ربو ...177شمارهٔ ۲۸۱: قصدم به غمزه ستم‌انگیز می‌کنی - ه ...178شمارهٔ ۲۸۲: هرگز نظری سوی من از ناز نکردی - ک ...179شمارهٔ ۲۸۳: خوشا صلحی که شرم‌آلوده از آزار من ...180شمارهٔ ۲۸۴: خلقی به سر ره که خرامان بدر آیی - ...181شمارهٔ ۲۸۵: زود از بزم تو برخیزم چو یار من شو ...182شمارهٔ ۲۸۶: من و آرزوی بزمی که ز حال من بپرسی ...183شمارهٔ ۲۸۷: ای خوش آن کز انتظارم گر خبر می‌دا ...184شمارهٔ ۲۸۸: بعد از نگاه گرم، تبسم نمی‌کنی - م ...185شمارهٔ ۲۸۹: بس که از ما بهر غیر ای بی‌وفا رنج ...186شمارهٔ ۲۹۰: به بالین من در تب غم نیایی - وگر ...187شمارهٔ ۲۹۱: آراستی صف مژه، راه که می‌زنی - لش ...188شمارهٔ ۲۹۲: می‌رسی قاصد و دل را به تپیدن داری ...189شمارهٔ ۲۹۳: ز عشوه بس که مرا بی‌قرار خود کردی ...190شمارهٔ ۲۹۴: دلا بیا که برآریم سر به شیدایی - ...191شمارهٔ ۲۹۵: زان مژه غیر خدنگ بلا ندهی - دامن ...192شمارهٔ ۲۹۶: دل به تو بستم و ترک جفا ندهی - جا ...193شمارهٔ ۲۹۷: دگر دل ربود از کفم دلربایی - مه ب ...194شمارهٔ ۲۹۸: شب مژده وصال شنیدم، نیامدی - بسیا ...195شمارهٔ ۲۹۹: ای قاصد فرخنده، ز اغیار نهانی - خ ...196شمارهٔ ۳۰۰: رها ای شهسوار از کف عنان بارگی کر ...197شمارهٔ ۳۰۱: چنین به اهل وفا خشمگین چرا شده‌ای ...198شمارهٔ ۳۰۲: از فریب وعده‌ای بازم شکیبا کرده‌ا ...199شمارهٔ ۳۰۳: دی شدی مست می ناب و خرابم کردی - ...200شمارهٔ ۳۰۴: همانا در میان با غیر، حرف قتل من ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ