به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

میلی مهشدی هروی

میلی مهشدی هرویغزل هاشمارهٔ ۱۰۸: لبت در خنده با من، وز نگاهت جنگ می‌بارد - ندانم در چه فکری، خون ازین نیرنگ می‌بارد

1540عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

لبت در خنده با من، وز نگاهت جنگ می‌بارد
ندانم در چه فکری، خون ازین نیرنگ می‌بارد
من دیوانه با یادش چنان حیرانیی دارم
که آگه نیستم هرچند بر من سنگ می‌بارد
خیال آن لب و رخساره‌ام در دیده می‌گردد
که گه باران اشکم شور و گه گلرنگ می‌بارد
شود تا بسته را شکوه بی طاقتان، او را
ز مژگان زهر می‌ریزد، ز ابرو جنگ می‌بارد
به صحرای بلا میلی من آن ابر رسوایی
که بر اهل وفا لاف عشقم ننگ می‌بارد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۰۷: مستی از لعل شراب آلود او معلوم شد ...2شمارهٔ ۱۰۸: لبت در خنده با من، وز نگاهت جنگ م ...3شمارهٔ ۱۰۹: نا کرده کار دلبر من دل به کین نها ...4شمارهٔ ۱۱۰: چون دیدی‌ام، نظر به زمین دوختن چه ...5شمارهٔ ۱۱۱: آن جفا پیشه که آیین وفا نشناسد - ...6شمارهٔ ۱۱۲: دوش ازان شعله که در جان من سوخته ...7شمارهٔ ۱۱۳: جفا کشی که ز بزم تو خوار برخیزد - ...8شمارهٔ ۱۱۴: ز جراحت تو ذوقی دل بی‌قرار دارد - ...9شمارهٔ ۱۱۵: هر دشمنیی که بخت بد کرد - عشق تو ...10شمارهٔ ۱۱۶: آن نیست که دل به جا نشیند - تا سر ...11شمارهٔ ۱۱۷: چو همرهی به من آن سرو خوشخرام کند ...12شمارهٔ ۱۱۸: بس که خواهد به من آن عربده‌گر ننش ...13شمارهٔ ۱۱۹: سرگران دوش گذشتن زمن زار چه بود - ...14شمارهٔ ۱۲۰: دل به جان شب همه شب ز آه و فغانم ...15شمارهٔ ۱۲۱: ز بس کان سست پیمان در حق من بدگما ...16شمارهٔ ۱۲۲: تا دمی دامان وصلش دست شوقم سر دهد ...17شمارهٔ ۱۲۳: چون شدم بسمل، به دستم دامن قاتل ن ...18شمارهٔ ۱۲۴: چنان ز بیم رقیبان نظر به ره دارد ...19شمارهٔ ۱۲۵: زان زهر چشم، بس که دلم تلخکام شد ...20شمارهٔ ۱۲۶: ز نیازمندی من،‌ گرش احتراز باشد - ...21شمارهٔ ۱۲۷: بس که در دل کار، پیکان خدنگ یار ک ...22شمارهٔ ۱۲۸: باز مژگان ترم نوباوه خوناب کرد - ...23شمارهٔ ۱۲۹: آنها که عتاب از لب خندان تو یابند ...24شمارهٔ ۱۳۰: کامی ز لب لعل تو دیدن نگذارند - ی ...25شمارهٔ ۱۳۱: پاره سازد غم تو رشته تدبیر امید - ...26شمارهٔ ۱۳۲: بی‌رحم من از من سفر خویش نهان کرد ...27شمارهٔ ۱۳۳: دلم به غمزه آن شوخ دلربا چه کند - ...28شمارهٔ ۱۳۴: بعد عمری که دمی یار من زار شود - ...29شمارهٔ ۱۳۵: زلفت زبان طعنه به بخت نگون کشید - ...30شمارهٔ ۱۳۶: هر طرف از گرد حی با آه و واویلی ن ...31شمارهٔ ۱۳۷: چو سرو قد تو از می به پیچ و تاب د ...32شمارهٔ ۱۳۸: زلف پر چین پی صیدم چو پراکنده کند ...33شمارهٔ ۱۳۹: سخن آن مست کجا با من مدهوش کند - ...34شمارهٔ ۱۴۰: باز دل چشم هوس در پی داغی دارد - ...35شمارهٔ ۱۴۱: اول عشق است، جای بی‌وفاییها نبود ...36شمارهٔ ۱۴۲: ندانم پیش قاصد، حرف خودکامم چه خو ...37شمارهٔ ۱۴۳: از نخل او امید نوا داشتم، نشد - ب ...38شمارهٔ ۱۴۴: دل چون ز بی‌وفایی او یاد می‌کند - ...39شمارهٔ ۱۴۵: او درین نظاره کز تن جان محزون می‌ ...40شمارهٔ ۱۴۶: از مستی شب، زلف تو بی‌تاب نماید - ...41شمارهٔ ۱۴۷: بار غم سنگین‌دلان بر جان غم‌فرسا ...42شمارهٔ ۱۴۸: جان به حسرت دادم و آزار دل بر جا ...43شمارهٔ ۱۴۹: با آنکه ز مستی خبر از خویش ندارد ...44شمارهٔ ۱۵۰: نشان من چو بتان از ستیز می‌جویند ...45شمارهٔ ۱۵۱: تا فاش شود راز دلم، بی‌خبری چند - ...46شمارهٔ ۱۵۲: بشارت باد رندان را که ایام فراغ آ ...47شمارهٔ ۱۵۳: دل چون ز پی سلامت افتاد - در سلسل ...48شمارهٔ ۱۵۴: ... اهی چنین باشد - ... اهی چنین ...49شمارهٔ ۱۵۵: کدام شاه چنین کینه‌خواه می‌آید - ...50شمارهٔ ۱۵۶: داد ازان دم که با دل ناشاد - من ک ...51شمارهٔ ۱۵۷: گل خون بر سر خار مژه‌ام تیز آمد - ...52شمارهٔ ۱۵۸: دل چشم به راه یار ننهاد - بر وعده ...53شمارهٔ ۱۵۹: ز مجلس دوست رفت و دشمن آمد - دلا ...54شمارهٔ ۱۶۰: سخنم را چو به بزم تو سری بگشایند ...55شمارهٔ ۱۶۱: آن‌چنان بدگمان که بود، نماند - در ...56شمارهٔ ۱۶۲: بیمار غم از مردن، اندیشه بسی دارد ...57شمارهٔ ۱۶۳: هر طرف از تو دل سوخته داغی دارد - ...58شمارهٔ ۱۶۴: جان فدای تو بوالهوس نکند - کار پر ...59شمارهٔ ۱۶۵: دمی عاشق ندید او را، وگر دید - به ...60شمارهٔ ۱۶۶: آن پری چون زلف در پا می‌کشد - خلق ...61شمارهٔ ۱۶۷: سر ره چشم او بر دل نگیرد - که صیا ...62شمارهٔ ۱۶۸: در عشق ز جان و تن که گوید؟ - وز م ...63شمارهٔ ۱۶۹: از بس که دایم بی‌گنه آزرده‌ام از ...64شمارهٔ ۱۷۰: حیف خوبان کاین‌چنین میخواره و هر ...65شمارهٔ ۱۷۱: با او سخنی ز من که گوید؟ - از همچ ...66شمارهٔ ۱۷۲: خدنگ تو چون ره به خون می‌برد - مر ...67شمارهٔ ۱۷۳: بر یاد قدّ او چو می تاب می‌دهند - ...68شمارهٔ ۱۷۴: عنان چو از پی صید زبون بگرداند - ...69شمارهٔ ۱۷۵: باز آمد و ز عربده شرمنده رنگ بود ...70شمارهٔ ۱۷۶: چندان شب غم آه دل تنگ برآورد - کآ ...71شمارهٔ ۱۷۷: شرح الم دوری، در خامه نمی‌گنجد - ...72شمارهٔ ۱۷۸: آن شهسوار هرگه بر بادپا برآید - ب ...73شمارهٔ ۱۷۹: قاصد کز تو به ما نامه نامی آورد - ...74شمارهٔ ۱۸۰: صف شکن ترک مرا بر سر مرکب نگرید - ...75شمارهٔ ۱۸۱: سر مست آرزو را، رسم ادب نباشد - گ ...76شمارهٔ ۱۸۲: ره غلط کرده خیالش به دل ریش آمد - ...77شمارهٔ ۱۸۳: دل من چون مرغ بسمل، دمی آرمیده با ...78شمارهٔ ۱۸۴: با هرکه ستم پیشه من در سخن آید - ...79شمارهٔ ۱۸۵: از جا دلم به جلوه حیرت‌فزا مبر - ...80شمارهٔ ۱۸۶: ای که داری هوس عشق، کم عشرت گیر - ...81شمارهٔ ۱۸۷: گر بشنوم که سوی رقیبان روی گر - ج ...82شمارهٔ ۱۸۸: با آنکه هر زمان شوم از غصه زارتر ...83شمارهٔ ۱۸۹: به اجل، کار دل زار مرا وا مگذار - ...84شمارهٔ ۱۹۰: جان نداده‌ست برت عاشق بیمار هنوز ...85شمارهٔ ۱۹۱: ای چشم تو همچو فتنه خونریز - چون ...86شمارهٔ ۱۹۲: بیا و تازه خدنگی برین خراب انداز ...87شمارهٔ ۱۹۳: صحرای دل ز آتش می شد حجاب سوز - ز ...88شمارهٔ ۱۹۴: جان رفت و سینه تیر غمت را نشان هن ...89شمارهٔ ۱۹۵: حاصل ما از نوید وصل، پیغام است و ...90شمارهٔ ۱۹۶: شوم از مدعی خوشدل، چو بینم از تو ...91شمارهٔ ۱۹۷: چون شمع درآ سرزده و بزم نشین باش ...92شمارهٔ ۱۹۸: درین غمم که مباد از نگاه دم بدمش ...93شمارهٔ ۱۹۹: چنان رفتم من بی‌اعتبار از خاطر شا ...94شمارهٔ ۲۰۰: ای خوش آن صید که آسوده ز جان دادن ...95شمارهٔ ۲۰۱: هر لحظه مرا ذوق محبّت برد از هوش ...96شمارهٔ ۲۰۲: از شکر خنده آن گل به من افتاد آتش ...97شمارهٔ ۲۰۳: مردم و جان به غم یار نهانی مشتاق ...98شمارهٔ ۲۰۴: آتش به دل افروختن من شده نزدیک - ...99شمارهٔ ۲۰۵: ز نومیدی وعده افسرده بودم - گر ام ...100شمارهٔ ۲۰۶: ز ضعف، دست به دیوار داده آمده‌ام ...101شمارهٔ ۲۰۷: حرفی به تو از بیم سخنساز نگویم - ...102شمارهٔ ۲۰۸: به خون چهره می‌شویم و می‌روم - دع ...103شمارهٔ ۲۰۹: ز من در شکوه آن شوخ بلا بوده‌ست، ...104شمارهٔ ۲۱۰: به وقت صلح چو در شکوه پیش یار شدم ...105شمارهٔ ۲۱۱: قربان نگه کردن پنهان تو گردم - گر ...106شمارهٔ ۲۱۲: رفتم کز التفات تو کامی نداشتم - د ...107شمارهٔ ۲۱۳: گرم آمدم سوی تو و افسرده می‌روم - ...108شمارهٔ ۲۱۴: ز من غافل چو گردد از غرور حسن، بد ...109شمارهٔ ۲۱۵: بس که هر لحظه فریبی به زبان دگرم ...110شمارهٔ ۲۱۶: شب به مستی گله چندان ز عتابش کردم ...111شمارهٔ ۲۱۷: از آستان او گله آلود می‌روم - با ...112شمارهٔ ۲۱۸: ترسم گر از محبّت خویشش خبر کنم - ...113شمارهٔ ۲۱۹: دوش مستی را هم‌آغوش جنون می‌ساختم ...114شمارهٔ ۲۲۰: آن رفت که وصلت به دعا می‌طلبیدم - ...115شمارهٔ ۲۲۱: چون نظر در خواب بر خورشید رخسارش ...116شمارهٔ ۲۲۲: هلاک جان خود زان غمزه خونخوار فهم ...117شمارهٔ ۲۲۳: گر از نوروز، نوشد ماتمم،‌ خاطر مج ...118شمارهٔ ۲۲۴: امشب می وصال، پیاپی کشیده‌ام - از ...119شمارهٔ ۲۲۵: آگه از لذت غم تا من دیوانه شدم - ...120شمارهٔ ۲۲۶: از بس که بزم مهر و وفا گرم کرده‌ا ...121شمارهٔ ۲۲۷: از تو ای شمع، من سوخته خرمن سوزم ...122شمارهٔ ۲۲۸: باز آتشی به جان بلاکش فکنده‌ام - ...123شمارهٔ ۲۲۹: وفای وعده گمان از تو بی‌وفا داریم ...124شمارهٔ ۲۳۰: ترا به کام رقیبان شنوده آمده‌ام - ...125شمارهٔ ۲۳۱: چند از کوی تو چون باد نیاسوده روم ...126شمارهٔ ۲۳۲: ز بزمش با چنین خواری،‌ نخواهم زود ...127شمارهٔ ۲۳۳: از خون، پس از هلاک رقم کن به سنگ ...128شمارهٔ ۲۳۴: به بزم دوش چنان بود همزبان با من ...129شمارهٔ ۲۳۵: ز اظهار نیازم برفروزد، از عتاب اس ...130شمارهٔ ۲۳۶: امروز بس که خواریم، در چشم گلعذار ...131شمارهٔ ۲۳۷: درآید هر کجا در جلوه ناز آفتاب من ...132شمارهٔ ۲۳۸: نباشد چاره‌ای درآرزویش غیر جان دا ...133شمارهٔ ۲۳۹: غمزه زنان بر جهانیان گذری کن - قت ...134شمارهٔ ۲۴۰: خیال آشنایی چون کند بیگانه خوی من ...135شمارهٔ ۲۴۱: بر خویش نهد تهمت غمخوارگی من - تا ...136شمارهٔ ۲۴۲: جفای یار، چنان برده اعتبار از من ...137شمارهٔ ۲۴۳: از آه سردم آخر، رنجید یار از من - ...138شمارهٔ ۲۴۴: به راه آرزو خاکم، طریق خاکساری بی ...139شمارهٔ ۲۴۵: ای مایه آزار دل، فکر دل‌زاری بکن ...140شمارهٔ ۲۴۶: چون هجوم آرد محبت، شاد نتوان زیست ...141شمارهٔ ۲۴۷: چنان شد همنشینم چشم مست فتنه‌بار ...142شمارهٔ ۲۴۸: کو بخت کز برآمدن کام دل ازو - گرد ...143شمارهٔ ۲۴۹: تا کس نیاورد سخنی بر زبان ز تو - ...144شمارهٔ ۲۵۰: تا نیاید به میان حرف نهان من و تو ...145شمارهٔ ۲۵۱: دلم خوش است به نومیدی عنایت تو - ...146شمارهٔ ۲۵۲: از بس که کرده‌ام گله هر جا ز خوی ...147شمارهٔ ۲۵۳: نمی‌بیند به سویم چون روم تنها به ...148شمارهٔ ۲۵۴: کنم چو یاد ز بیگانه‌آشنایی تو - ی ...149شمارهٔ ۲۵۵: با آنکه آزموده ترا دردمند تو - هر ...150شمارهٔ ۲۵۶: با آنکه نیست آگهی‌ام در جهان ز تو ...151شمارهٔ ۲۵۷: گریزم از تو دم خشمگین رسیدن تو - ...152شمارهٔ ۲۵۸: از بیم خوی تند تو، گاه عتاب تو - ...153شمارهٔ ۲۵۹: دل کیست، خراب صحبت تو - سرمست می ...154شمارهٔ ۲۶۰: خوش آنکه رنجه گر شده باشم ز خوی ت ...155شمارهٔ ۲۶۱: ای عالمی در خاک و خون، از غمزه خو ...156شمارهٔ ۲۶۲: همچو غبار اگر شوم، در ره آرزوی تو ...157شمارهٔ ۲۶۳: می‌نمایم خویش را وارسته از سودای ...158شمارهٔ ۲۶۴: دلم ز بس که جفا دیده و وفا کرده - ...159شمارهٔ ۲۶۵: آنکه از پرسش یار است حجاب‌آلوده - ...160شمارهٔ ۲۶۶: زاهدا،‌ به ز تو آن رند شراب‌آلوده ...161شمارهٔ ۲۶۷: دل و دیده را نباشد،‌ چه نهان چه آ ...162شمارهٔ ۲۶۸: نادیده مرا چون کند آن نور دو دیده ...163شمارهٔ ۲۶۹: من بی‌خبر از خویش و دل از کار فتا ...164شمارهٔ ۲۷۰: کاروان رفته و تنها من بی‌دل مانده ...165شمارهٔ ۲۷۱: به من که مست خرابم شراب ناب مده - ...166شمارهٔ ۲۷۲: ای جان تلخکام، خراب از چه باده‌ای ...167شمارهٔ ۲۷۳: ز من ای غیر در رشکی، دلت شاد است ...168شمارهٔ ۲۷۴: خواست گوید سخنی، دید زمانی در پی ...169شمارهٔ ۲۷۵: خوش آنکه بیخودم از نشاهٔ نیاز کنی ...170شمارهٔ ۲۷۶: ای غیر، خواهش دل آسوده می‌کنی - ع ...171شمارهٔ ۲۷۷: دلا ز سرو قدان برگرفتن نظر اولی - ...172شمارهٔ ۲۷۸: امشب دگر کجایی و دلجوی کیستی - در ...173شمارهٔ ۲۷۹: دلا چنین مگر از منع یار می‌گذری - ...174شمارهٔ ۲۸۰: گشوده لب به حدیث ترحم‌آمیزی - ربو ...175شمارهٔ ۲۸۱: قصدم به غمزه ستم‌انگیز می‌کنی - ه ...176شمارهٔ ۲۸۲: هرگز نظری سوی من از ناز نکردی - ک ...177شمارهٔ ۲۸۳: خوشا صلحی که شرم‌آلوده از آزار من ...178شمارهٔ ۲۸۴: خلقی به سر ره که خرامان بدر آیی - ...179شمارهٔ ۲۸۵: زود از بزم تو برخیزم چو یار من شو ...180شمارهٔ ۲۸۶: من و آرزوی بزمی که ز حال من بپرسی ...181شمارهٔ ۲۸۷: ای خوش آن کز انتظارم گر خبر می‌دا ...182شمارهٔ ۲۸۸: بعد از نگاه گرم، تبسم نمی‌کنی - م ...183شمارهٔ ۲۸۹: بس که از ما بهر غیر ای بی‌وفا رنج ...184شمارهٔ ۲۹۰: به بالین من در تب غم نیایی - وگر ...185شمارهٔ ۲۹۱: آراستی صف مژه، راه که می‌زنی - لش ...186شمارهٔ ۲۹۲: می‌رسی قاصد و دل را به تپیدن داری ...187شمارهٔ ۲۹۳: ز عشوه بس که مرا بی‌قرار خود کردی ...188شمارهٔ ۲۹۴: دلا بیا که برآریم سر به شیدایی - ...189شمارهٔ ۲۹۵: زان مژه غیر خدنگ بلا ندهی - دامن ...190شمارهٔ ۲۹۶: دل به تو بستم و ترک جفا ندهی - جا ...191شمارهٔ ۲۹۷: دگر دل ربود از کفم دلربایی - مه ب ...192شمارهٔ ۲۹۸: شب مژده وصال شنیدم، نیامدی - بسیا ...193شمارهٔ ۲۹۹: ای قاصد فرخنده، ز اغیار نهانی - خ ...194شمارهٔ ۳۰۰: رها ای شهسوار از کف عنان بارگی کر ...195شمارهٔ ۳۰۱: چنین به اهل وفا خشمگین چرا شده‌ای ...196شمارهٔ ۳۰۲: از فریب وعده‌ای بازم شکیبا کرده‌ا ...197شمارهٔ ۳۰۳: دی شدی مست می ناب و خرابم کردی - ...198شمارهٔ ۳۰۴: همانا در میان با غیر، حرف قتل من ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ