کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    زلف پر چین پی صیدم چو پراکنده کند
    دانه دام بلا، خال فریبنده کند
    میرم از شوق و به سوی تو نیایم، که مباد
    بیخودیهای دلم پیش تو شرمنده کند
    همچو شمعی که بود در کف طفلی، شب وصل
    هر زمانم کشد و هر نفسم زنده کند
    باز یارب چه خیال است جفاجوی مرا
    که بسی مردمی از چشم فریبنده کند
    چون صراحی، شب غم، چاشنی گریه تلخ
    هرکه دریافت،‌ کجا یاد شکرخنده کند
    همچو میلی شده‌ام بنده صیاد وشی
    که صد آزاده،‌ به یک چشم زدن، بنده کند

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha