کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    از حریم وصل، مهجورم نمی‌بایست داشت
    یعنی از نزدیک خود دورم نمی‌بایست داشت
    ای مسیح دردمندان، چون نسیم وصل بود
    از سموم هجر رنجورم نمی‌بایست داشت
    من که بودم چون مه روشندل از خورشید وصل
    همچو شمع صبح، بی نورم نمی‌بایست داشت
    از می وصل تو چون پیمانه دل پر نشد
    این قدر زان جرعه مخمورم نمی‌بایست داشت
    گر دلت را ذره‌ای نزدیک می‌دیدم به مهر
    می‌شدم گر دور، معذورم نمی‌بایست داشت
    من که چون خورشید صبح وصل بودم پرده سوز
    در حجاب هجر مستورم نمی‌بایست داشت
    همچو میلی در غم آباد فراموشی، چنین
    بی نشان با نام مشهورم نمی‌بایست داشت

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha