کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    پس از وی زرکسیس بر شد به گاه
    که او بود فرزند مهتر زشاه
    مگر مادرش بود داماسپی
    نژادش همی بود گشتاسبی
    همانا برادرش بودی شغاد
    که از بابل و کلده بودش نژاد
    به یونان زبان چون سخن راندند
    ورا سغدیانوس می خواندند
    حسد برد آن بدگهر بر زریر
    دو ماه از پس مردن اردشیر
    به همراهی خواجه ناسپاس
    که نامش همی بود فارناسیاس
    به گاهی که شه مست بودی به خواب
    بکشت و بیفکند در چاه آب
    خود آنگه به تخت مهی بر نشست
    یکی تیغ زهر آب داده بدست
    همان خواجه باوفای زریر
    که باکور خواندش همی اردشیر
    گرفت و به خاکش بیفکند زار
    همی ساخت پس پیکرش سنگسار
    سپاهی ازو روی برکاشتند
    همه تخم کینش به دل کاشتند
    برادرش کو بود در باختر
    همی خواست آرد زمانش به سر
    جهان جوی را بود اخواست نام
    که داراب نیزش همی خواند نام
    ز کار شغادش خبر چون رسید
    یکی لشکر از باختر برکشید
    چو داراب آمد به استرخ باز
    همه لشکر آمد سوی وی فراز
    به جایی که خوانند دارا بگرد
    که دیوار شهر اندر آورد گرد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha