کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    وزان سو چو از مصر پرداخت شاه
    به یونان فرستاد از نو سپاه
    سپهدارشان ارتباز دلیر
    که لیدی بدو داد فرخ زریر
    تباک آن یل نامدار گزین
    بد آگاه از کار یونان زمین
    که چون کشته شد نامور مهرنوش
    به افسون آن مردم زرق کوش
    چنین رای نیک آن سپهدار زد
    که خرس و مگس را به هم افکند
    همی تیز کرد آتش فتنه را
    به هم ریخت اسپرته و آتنه را
    به هم چون در انداخت آن هردوان
    به خاک اندر آمد سر جاودان
    تمیستوکل کو بد به دریا امیر
    به زنهار آمد بر اردشیر
    شهنشه بپرسید و بنواختش
    به نزدیک خود جایگه ساختش
    زخون برادر نیاورد یاد
    زیونان یکی بندر او را بداد
    وز او شاد ماندند قوم یهود
    که بس نیکویی ها برایشان نمود
    همان شهر سارو به سر آورید
    که دارا به گردش حصاری کشید
    یکی انجمن کرد دانش به نام
    چهل سال بد در جهان شادکام

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha