کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    برادر بد او را یکی شیرگیر
    که ساسان همی خواندش اردشیر
    زکار برادر دلش بررمید
    که شه زادگان را همی سر برید
    سراسیمه گردید از کار او
    که آشفته می دید بازار او
    نهانی از آن جایگه دور شد
    زاهواز سوی نشابور شد
    زنی کرد و فرزندش آمد دمان
    ورا نام ساسان نهاد آن زمان
    نژادش به گیتی کسی را نگفت
    همی داشت تخم کیی در نهفت

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha