کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    یک دو روزی در کفم آن سیم ساق افتاده بود
    یاد آن ایام خوش، کین اتفاق افتاده بود
    بهره ای کز عمر خود بردیم، این اوقات بود
    که اتفاق صحبت اهل وفاق افتاده بود
    با خیالش بس که مشغولم ندانستم به عمر
    کی وصالش اتفاق و کی فراق افتاده بود
    عَقد اُلفت نو عروس دهر با هرکس به بست
    از نخستین روز در فکر طلاق افتاده بود
    واعظ شهرم به ترک عشق دعوت می نمود
    لیک نشنیدم که بس تکلیف شان افتاده بود
    دوش در بزم از فروغ جام و عکس چهر یار
    مهر و مه را خوش قرانی اتفاق افتاده بود
    دست گر نگرفته بودش همت خاصان شاه
    دل زپا از کید ارباب نفاق افتاده بود
    سید سجاد زین العابدین چارم امام
    آن که با غم جفت و از هر عیش طاق افتاده بود
    آن مریض عشق کو را تلخی زهر بلا
    در هوای دوست شیرین در مذاق افتاده بود
    کاش آن ساعت که از تاب تبش می سوخت تن
    لرزه بر ارکان این نیلی رواق افتاده بود
    بار دادندی اگر حجاب درگاهش «محیط»
    هم چو عرش آنجای با صد اشتیاق افتاده بود

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha