کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    شهی که شیوه ی درویش پروری داند
    رموز سلطنت و سرّ سروری داند
    بقای دولت آن شاه را بشارت باد
    که رسم معدلت و دادگستری داند
    بماند نام نوشیروان زعدل به جای
    خلاف آن که بقا در ستمگری داند
    ز تیر آه حذر کن که این خدنگ بلا
    گذشتن از سپر چرخ چنبری داند
    وجود من که از این پیشش تیره خاکی بود
    ز فیض عشق کنون کیمیاگری داند
    کشد به ساحل مقصود تخته پاره ی تن
    به بحر عشق هر آن کو شناوری داند
    به رهگذار طلب هر که پا زسر نشناخت
    قدم زدن به طریق قلندری داند
    بلند مرتبه ی فقر در خورد آن است
    که پشت و پای زدن بر توانگری داند
    به یمن مقدم دُردی کِشان صاف ضمیر
    زمین میکده با چرخ همسری داند
    به دفع فتنه ی یاجوج غم زدل ساقی
    به جام بستن سدّ سکندری داند
    دلم ربوده به چوگان طُره طَرّاری
    که بردن از مه و خورگوی دلبری داند
    نگاه آهوی وحشی خرام کبک دری
    تجلی مُلک و جلوه ی پری داند
    ز حلقه حلقه ی گیسو کند زره سازی
    ز نوک ناوک مژگان زره دری داند
    ز زرّ جعفریش نقد اعتقاد به است
    کسی که مذهب و آئین جعفری داند
    ششم امام که زانوار مهر او طبعم
    به هفت اختر رخشنده برتری داند
    ز جعفربن محمد ولیّ حق مددی
    اگر به ذرّه رسد، مهرپروری داند
    ز فیض صادق آل محمد است اگر
    «محیط» طرز سخن گفتن دَری داند
    بهای گوهر والای نغز گفتارم
    سخن شناس و هنر سنج و گوهری داند

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha