کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    نسیم روح فزا از دیار دوست رسید
    که کشتگان غم هجر را روان بخشید
    بهار آمد و بهر نثار مقدم او
    فشاند ابر بهاری زدیده مروارید
    و عارض و خط دلجوی دوست سبزه و گل
    به شاخسار شکفت و زجویبار دمید
    قدح نهاده به کف لاله شد به طرف چمن
    زمان عشرت و فصل گل است و دور نبید
    جفا و جور رها کن به شکر این نعمت
    که سرو قد ترا حدّ اعتدال رسید
    ندیده هیچ زیانی هزار سود ببرد
    هر آن که گنج ولی را به نقد مهر خرید
    غلام همّت آن خواجه ی خردمندم
    که درک فیض و سعادت به کسب مال گزید
    ز تند باد حوادث فتاده کشتی دل
    در آن محیط که او را کرانه نیست پدید
    من و ملازمت آستان پیر مغان
    که جام جم به گدایان آستان بخشید
    مرا زباده غرض مهر احمد و آل است
    که دل زساغر وحدت کَه اَلَست کشید
    هُمای همّت من شاهباز اوج شرف
    به بال شوق سوی آشیان قدس پرید
    چو طفل طبع مرا مادر مشیّت زاد
    به مهر عترت پاک رسول ناف برید
    زبان به مدحت سلطان دین رضا بگشود
    ز پیر عقل چو آموخت طرز گفت و شنید
    شه سریر ولایت علی بن موسی
    که جام زهر بلا را کشید و دم نکشید
    امام ثامن ضامن که می تواند کرد
    به یک اشاره به هر لحظه نه سپهر پدید
    ولی ایزد یکتا که دست همت او
    هماره قفل مهمات خلق راست کلید
    «محیط» از شرف بندگی آل رسول
    به دولت أبد و مُلک لایزال رسید

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha