ای آن که بر مزار غریبان کنی گذار
آهسته پای نه که بود چشم و روی و سر
آهسته پای نه که به هر جا کنی گذار
بر پیکر لطیف عزیزی بود گذر
این خفته زیر خاک که خوارش نمود مرگ
بودی در این جهان عزیزتر
والاگهر سلیل علی خان نجف قلی
خان خجسته خوی، امیر نکوسیر
هجرت نمود عهد صغر را زسیستان
آمد به سوی خطه ی ری با مهین پدر
با عز و جاه زیست چهل سال و برد عمر
در کف نیک نامی و آزادگی بسر
سال هزار و سیصد و سه جانب جنان
گردید روز عاشر ذی حجه ره سپر
در ری وداع دار فنا گفت و مدفنش
شد خاک پای قم که بود در شرف ثمر
در درگهی که عالمیان را بود مطاف
مانند کعبه هست در آفاق مشتهر
تاریخ سال رحلت وی جستم از «محیط»
به نمود چون به سوی ریاض جنان سفر
گفتات نجف قلی خان طوبی مقر بود
تاریخ سال رحلت او هست در شمر