به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
آن دو روبه چون به هم هم برشدند
پس به عشرت جفت یک دیگر شدند
خسروی در دشت شد با یوز و باز
آن دو روبه را ز هم افکند باز
ماده میپرسد ز نر، کی رخنهجوی
ما کجا با هم رسیم، آخر بگوی
گفت اگر ما را بود از عمر بهر
بر دکان پوستین دوزان شهر
دیگری گفتش که ابلیس از غرور
راه بر من میزند وقت حضور
من چو با او برنمیآیم به زور
در دلم از غبن آن افتاد شور
چون کنم کز وی نجاتی باشدم
وز می معنی حیاتی باشدم
گفت تا پیش توست این نفس سگ
از برت ابلیس نگریزد به تگ
عشوهٔ ابلیس از تلبیس تست
در تو یک یک آرزو ابلیس تست
گر کنی یک آرزوی خود تمام
در تو صد ابلیس زاید والسلام
گلخن دنیا که زندان آمدست
سر به سر اقطاع شیطان آمدست
دست از اقطاع او کوتاه دار
تا نباشد هیچ کس را با تو کار
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.