کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    پاک دینی گفت آن نیکوترست

    مبتدی را کو به تاریکی درست

    تا به کلی گم شود در بحر جود

    پس نماند هیچ رشدش در وجود

    زانک چیزی گر برو ظاهر شود

    غره گردد وان زمان کافر شود

    آنچ در تست از حسد و از خشم تو

    چشم مردان بیند اونه چشم تو

    هست در تو گلخنی پر اژدها

    تو ز غفلت کرده ایشان را رها

    روز و شب در پرورش‌شان مانده

    فتنهٔ خفت و خورش‌شان مانده

    اصل تو از خاک وز خون شد تمام

    وی عجب هر دو ز بی‌قدری حرام

    خون که او نزدیک‌تر آمد به تو

    هم نجس هم مختصر آمد به تو

    هرچ در بعد دلست از قرب حس

    هم حرام افتد بلا شک هم نجس

    گر پلیدیی درون می‌بینیی

    این چنین فارغ کجا بنشینیی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha