کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    محتسب آن مرد را می‌زد به زور

    مست گفت ای محتسب کم کن تو شور

    زانک کز نام حرام این جایگاه

    مستی آوردی و افکندی ز راه

    بودیی تو مست‌تر از من بسی

    لیک آن مستی نمی‌بیند کسی

    در جفای من مرو زین بیش نیز

    داد بستان اندکی از خویش نیز

    دیگری گفتش که ای سرهنگ راه

    زو چه خواهم گر رسم آن جایگاه

    چون شود بر من جهان روشن ازو

    می‌ندانم تا چه خواهم من ازو

    از نکوتر چیز اگر آگاهمی

    چون رسیدم من بدو، آن خواهمی

    گفت ای جاهل نه‌ای آگاه ازو

    زو که چیزی خواهد، او را خواه ازو

    مرد را درخواست آگاهی بهست

    کو زهر چیزی که می‌خواهی به است

    در همه عالم گر آگاهی ازو

    زو چه به دانی که آن خواهی ازو

    هرک در خلوت سرای او شود

    ذره ذره آشنای او شود

    هرک بویی یافت از خاک درش

    کی بر شوت بازگردد از درش

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha