به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
نایبی را چون اجل آمد فراز
زو یکی پرسید کای در عین راز
حال تو چونست وقت پیچ پیچ
گفت حالم میبنتوان گفت هیچ
بار پیمودم همه عمرتمام
عاقبت با خاک رفتم والسلام
نیست درمان مرگ را جز مرگ بوی
ریختن دارد بزاری برگ و روی
ما همه از بهر مردن زادهایم
جان نخواهد ماند و دل بنهادهایم
آنک عالم داشت در زیر نگین
این زمان شد توتیا زیرزمین
وانک در چرخ فلک خون ریز بود
گشت در خاک لحد ناچیز زود
جملهٔ زیرزمین پرخفتهاند
بلک خفته این هم آشفتهاند
مرگ بنگر تا چه راهی مشکل است
کاندرین ره گورش اول منزل است
گر بود از تلخی مرگت خبر
جان شیرینت شود زیر و زبر
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.