به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
پیش تابوت پدر میشد پسر
اشک میبارید و میگفت ای پدر
این چنین روزی که جانم کرد ریش
هرگزم نامد به عمر خویش پیش
صوفیی گفت آنک او بودت پدر
هرگزش این روز هم نامد به سر
نیست کاری کان پسر را اوفتاد
کار بس مشکل پدر را اوفتاد
ای به دنیا بی سر و پای آمده
خاک بر سر باد پیمای آمده
گر به صدر مملکت خواهی نشست
هم نخواهی رفت جز بادی بدست
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.