عطار نیشابوری
عذر آوردن مرغان
حکایت دو روباه که شکار خسرو شدند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
آن دو روبه چون به هم هم برشدند پس به عشرت جفت یک دیگر شدند خسروی در دشت شد با یوز و باز آن دو روبه را ز هم افکند باز ماده می پرسد ز نر، کی رخنه جوی ما کجا با هم رسیم، آخر بگوی گفت اگر ما را بود از عمر بهر بر دکان پوستین دوزان شهر دیگری گفتش که ابلیس از غرور راه بر من می زند وقت حضور من چو با او برنمی آیم به زور در دلم از غبن آن افتاد شور چون کنم کز وی نجاتی باشدم وز می معنی حیاتی باشدم گفت تا پیش توست این نفس سگ از برت ابلیس نگریزد به تگ عشوهٔ ابلیس از تلبیس تست در تو یک یک آرزو ابلیس تست گر کنی یک آرزوی خود تمام در تو صد ابلیس زاید والسلام گلخن دنیا که زندان آمدست سر به سر اقطاع شیطان آمدست دست از اقطاع او کوتاه دار تا نباشد هیچ کس را با تو کار عطار نیشابوری