کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ابلهی را میوهٔ دل مرده بود

    صبر و آرام و قرارش برده بود

    از پس تابوت می‌شد سوگوار

    بی‌قراری، وانگهی می‌گفت زار

    کای جهان نادیدهٔ من چون شدی

    هیچ نادیده جهان بیرون شدی

    بی‌دلی چون آن شنید و کار دید

    گفت صد باره جهان انگار دید

    گر جهان با خویش خواهی برد تو

    هم جهان نادیده خواهی مرد تو

    تا که تو نظارهٔ عالم کنی

    عمر شد کی درد را مرهم کنی

    تا نپردازی تو از نفس خسیس

    در نجاست گم شد این جان نفیس

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha