سر بسر خام است کار بلهوس
پخته کی گرد خمار بلهوس
شمع هر بزم و بهر گل بلبل است
نیست جایی اعتبار بلهوس
خار و کل یکسان بود در چشم او
هست چون طفلان شعار بلهوس
کی وفادار تو گردد گر کنی
نقد جان خود نثار بلهوس
نخل مهرش بارغم بار آورد
صد خزان دارد بهار بلهوس
رحم اگر بروی خوری لایق بود
آنکه او را هست يار بلهوس
بشنو از من مخفیا هرگز مکن
عمرخود را صرف کار بلهوس