کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

     

     

    آن شوخ جفا کار که لب چون شکرستش

    آن دلبر عیار که رخ چون قمرستش

    گرسوی من غم زده آید عجبی نیست

    شه نیز گهی سوی غریبان گذرستش

    بر کبک دلم چنگل شهباز شد از رشک

    آن دست که از بهله زده در کمرستش

    هرچند که دلدار وفادار توان گفت

    پیداست که دل بسته ی زلف د گرستش

    بسیار بود همدم و دلدار عزيزش

    اما به وفاداری من کی دگرستش

    آنروز که دیده است رخت غنچه به گلشن

    از رشک لب لعل تو خون در جگرستش

    اين آتش جانسوز که در سینه (مخفی) است

    عمری است که چون سنگ نهانی شررستش

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha