تنها نه ز شوقت دل دیوانه کند رقص
قمری و گل وبلبل و پروانه کند رقص
هرگز نبود قابل این مرتبه منصور
عشق است که بردار چومستانه کند رقص
دیدار طلب کعبه و بتخانه نداند
هرجا که بود جلوه جانانه کند رقص
دیوانه ی عشق است نه جوینده ی لیلی
مجنون که بهروادی و ویرانه کند رقص
تا گشته گرفتار تو مرغ دل عشاق
در حلقه دلم از هوس دانه کند رقص
نرگس که دو چشمان سیه مست تودیده
بر هر سربازار چو دیوانه کند رقص
(مخفی) شده امشب مه من ساقی مجلس
مینا و خم و باده و پیمانه کند رقص