کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    سوی لبش هر آنک شد زخم خورد ز پیش و پس

    زانک حوالی عسل نیش زنان بود مگس

    روی ویست گلستان مار بود در او نهان

    جعد ویست همچو شب مجمع دزد و هر عسس

    کان زمردی مها دیده مار برکنی

    ماه دوهفته‌ای شها غم نخوریم از غلس

    بی‌تو جهان چه فن زند بی‌تو چگونه تن زند

    جان و جهان غلام تو جان و جهان تویی و بس

    نصرت رستمان تویی فتح و ظفررسان تویی

    هست اثر حمایتت گر زره‌ست وگر فرس

    شمس تو معنوی بود آن نه که منطوی بود

    صد مه و آفتاب را نور توست مقتبس

    چرخ میان آب تو بر دوران همی‌زند

    عقل بر طبیبیت عرضه همی‌کند مجس

    ذره به ذره طمع‌ها صف زده پیش خوان تو

    سجده کنان و دم زنان بهر امید هر نفس

    دست چنین چنین کند لطف که من چنان دهم

    آنچ بهار می‌دهد از دم خود به خار و خس

    خاک که نور می‌خورد نقره و زر نبات او

    خاک که آب می‌خورد ماش شدست یا عدس

    رنگ جهان چو سحرها عشق عصای موسوی

    باز کند دهان خود درکشدش به یک نفس

    چند بترسی ای دل از نقش خود و خیال خود

    چند گریز می‌کنی بازنگر که نیست کس

    بس کن و بس که کمتر از اسب سقای نیستی

    چونک بیافت مشتری باز کند از او جرس

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha